این اصطلاح که زیرآبش را زدند ریشه از همین کار دارد که چندان دور هم نبوده است .
زیرآب در لغت: | مجرایی است در ته مخزنهای آب که هنگام خالی کردن آب ، آن را بگشایند. (فرهنگ عامیانه جمال زاده ). مخرجی دربسته در تک خزانه یا حوض یا آب انبار و غیره که به چاهی یا مغاکی منتهی میشود تا آنگاه که خواهند، آن را باز کنند و آبدان از آب و لجن تهی شود. (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا). -زیرآب زدن ; باز کردن زیرآب تا آب مستعمل یا گنده فروشود. (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا). -زیرآب کسی را زدن ; او را نزد کسی متهم کردن و بدین وسیله دست او را از عملی و جز آن کوتاه کردن . چاکری را پیش خواجه به غمازی منفور ساختن و سبب اخراج او شدن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). کسی را از سر کاری برداشتن و از خدمت معاف کردن یا بشدت بر ضرر و به ضد او اقدام کردن و او را بی آنکه بداند از جایی راندن . (فرهنگ عامیانه جمال زاده ). -
|
نظرات شما عزیزان:
درتنها ترین تنهایی ام تنهاکسم تنهای تنهایم گذاشت خدایا کاری کن که در تنها ترین تنهایی اش تنهاکسش تنهای تنهایش نگذارد.
وب زیبایی داشتی به وبم سر بزن خوشحال میشم نظر یادت نره
وب زیبایی داشتی به وبم سر بزن خوشحال میشم نظر یادت نره
تاریخ: دو شنبه 18 ارديبهشت 1391برچسب:زيرآب زدن,
ارسال توسط صابر
آخرین مطالب